خلاف جاده

شعر

دخترک گفت: بشمار!

پسرک چشمانش را بست و شروع کرد به شمردن: یک، دو، سه، چهار...

دخترک رفت پنهان شود.
...
آن طرف تر پسر دیگری را دید که گرگم به هوا بازی میکرد.

برّه شد و با گرگ رفت.

...پسرک قصّه هنوز میشمرد



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در جمعه 9 تير 1391برچسب:,ساعت 20:56 توسط زایری| |


Power By: LoxBlog.Com